بِاسْمِکَ یا خَیْرَ الْفاتِحینَ

‌ها و عمه‌ها بازی کرد، شعر خوند، به اسباب‌بازی‌هاش مشغول شد، این طرف و اون طرف دوید، گشنه و تشنه که شد به مامان‌جون و آقاجون گفت. اما آخرش، وقتی از همه‌ی این مسائل فارغ شد، مادرش را صدا زد و رفت توی بغلش.

خدایا سرگرم شدم، حتی اگر مشغولیت‌هام حلال باشند؛ نزار هیچ وقت یادم بره که هر چه دارم از توست و بازگشتم به سوی تو.

خوشا آنان که جانان می‌شناسند طریق عشق و ایمان می‌شناسند

وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود

حافظ هفت/ اکبر صحرایی

شد، ,می‌شناسند ,باشند؛ ,حلال ,نزار ,وقت ,حلال باشند؛ ,مشغولیت‌هام حلال ,اگر مشغولیت‌هام ,حتی اگر ,باشند؛ نزار

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Just a Lousy Blog Romooz sanat پایگاه مقاومت بسیج سیدالشهدا علیه السلام فروش کتاب وبلاگ شخصی امیر علی نیا برج موزیک , موزیک برج , دانلود آهنگ جدید مازنده به آنیم که آرام نگیریم... انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در لبنان آگهی نما کارخانه سجاده فرش مسجد و فروش اینترنتی فرش سجاده ای نمازخانه