بِاسْمِکَ یا خَیْرَ الْفاتِحینَ
ها و عمهها بازی کرد، شعر خوند، به اسباببازیهاش مشغول شد، این طرف و اون طرف دوید، گشنه و تشنه که شد به مامانجون و آقاجون گفت. اما آخرش، وقتی از همهی این مسائل فارغ شد، مادرش را صدا زد و رفت توی بغلش.
خدایا سرگرم شدم، حتی اگر مشغولیتهام حلال باشند؛ نزار هیچ وقت یادم بره که هر چه دارم از توست و بازگشتم به سوی تو.
بِاسْمکَ یا عالِمَ الْخَفِیّاتِ
مگر اول و آخر همه کارت را به خدا واگذار نکرده ای؟
مگر نه این که هموست که می داند چه برایت مناسب تر است و خیر؟
خب؛ این مسئله ای که مدت هاست مشغولت کرده
چرا هنوز درگیرش هستی؟
ببین؛
نشسته ای دو دو تا چهارتا کنی؟
ببینی درست داری پیش می روی؟!
حالت نشان از چه دارد این روزها؟
رضایت خدا را در موضوعی که دچارش هستی، سنجیده ای؟
هان؟ او می پسندد این گونه؟
اگر گفته این کار را نکن، این مسیرش نیست، پس یقین بدان برایت بد است.
خیلی چیزها را نباید آزمود؛ همیشه که دنیای دیده بهتر از ندیده نیست.
می شود گفت که همه این کار را می کنند من هم؟!؛ همه دارند من هم؟!، همه.؛ نه.
تمامش کن. هر آنچه می بینی باعث حال ناخوشت می شود را تمام کن.
بسپار به خودش همه چیز را
و مطمئن باش به موقع به آنچه برایت خیر است خواهی رسید.
نباید این روزهایت را بیهوده از دست بدهی
قدرشان را بدان
و خودت را بساز
رشد بده
آن گونه که لیاقتش را داری
جایت، میان فضولات فکری جمعی بی خرد بی فکر نیست
آنجا ها که ظرف زمانت سیاه پر شود، جایت نیست
قدر خودت را بدان
فرداها را باید بسازی.
عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید.
بقره/216
کتاب سفر مقام معظم رهبری به استان فارس
جمعیت، انگار براده های بی پایانی که در معرض آهن ربایی قوی قرار گرفته اند، به سرعت جذب استادیوم حافظیه می شوند.
اول انقلاب، زمانی که داخل کشور کمبود نفت بود، آقا شبا، چراغ نفتی را خاموش می کردن و توی کیسه خواب می خوابیدن.
"همین قضاوت آدما و سوء تفاهم هاست که اساس زندگی بشریت رو تخریب می کنه."
مرا به خنده ی آفتاب مهمان کن!
درباره این سایت